روانشناسی بازار

برابر آمار متعدد حداقل نیمی از مسیر موفقیت در بازار بورس، شناخت چالشهای روانشناختی و تجهیز خود (ازنظر ذهنی) نسبت به این چالشهاست.
آموزش روانشناسی پیشرفته در بازار بورس
شاید واژهی روانشناسی معاملهگری برایتان کمی غریبه باشد، اما حتماً میدانید تا دلتان بخواهد تحلیلگرهای خوبی در بازارهای مالی وجود دارد، در حالی درصد بسیار کمی از آنها میتوانند تبدیل روانشناسی بازار به یک معاملهگر شوند!
درواقع بین تحلیل بازار و بهکارگیری عملی تحلیلها شکاف بزرگی است که عدهای زیادی هرگز موفق نمیشوند این شکاف را پر کنند، صحبتمان البته این نیست که تحلیل تکنیکال بد است یا استراتژی معاملاتی لازم نیست، صحبت آن است که همهی اینها تازه اگر مدیریت سرمایهی قوی پشت آن باشد، فقط نیمی از ماجراست!
برابر آمار متعدد حداقل نیمی از مسیر موفقیت در بازار بورس، شناخت چالشهای روانشناختی و تجهیز خود (ازنظر ذهنی) نسبت به این چالشهاست.
عملگرایی در معاملات
چطور بدون تعلل و خطا تحلیلهای خود را در عمل بکار گیریم؟
حتماً اطلاع دارید ازجمله چالشهای مرتبط با روانشناسی معاملهگری عدم رعایت نسبت مناسب ریسک به بازده در معاملات است؛ همینطور عدم پیروی از فرامین استراتژی معاملاتی، از دیگر چالشهایی است که ریشهی آن کاملاً روانی است.
البته ریشهی بسیار از مشکلات دیگر ازجمله تعمیم ذهنی نتایج معاملات و یا تخطی از قوانین مدیریت سرمایه نیز ریشههای روانشناختی دارد.
اما چطور میتوان بدون خطا تحلیلهای خود را در عمل بکار گیریم؟ پاسخ ساده است… کافی است چالشهای روانشناختی و عکسالعملهای طبیعی ذهن خود را در روانشناسی بازار برابر مخاطرات بشناسیم و کمکم راههای مواجههی با آن را فراگیریم.
مقصر اصلی بخش ناخودآگاه است!
آیا میدانید مقصر اصلی عملکرد ناخودآگاه مغز خودمان است!؟
اصلاً مهم نیست رتبهی یک کنکور را کسب کرده باشید یا تاجر موفق بازار باشید؛ مهارتهایی که برای موفقیت در این بازار باید روانشناسی بازار کسب کنید بهکلی با دستاوردهای فعلی شما در تضاد است!
ذهن ما بهطور طبیعی بازیان سازگار نیست، جملهی کلیشهای و سادهی “ضررها را محدود کن و به سودها اجازهی رشد بده” در عمل پر چالش است. پیروی از قوانین کسلکنندهی مدیریت سرمایه نیاز به اعتمادبهنفس دارد، همینطور پایبندی به قوانین مدیریت سرمایه سخت است چراکه در بازار بورس خودمان باید مدیر خودمان باشیم!
محتوای این آموزش در مورد چیست؟
این فیلم آموزشی به موشکافی و توضیح گامبهگام برخی از مهمترین چالشهای روانشناسی معاملهگری در بازار بورس میپردازد؛ مضاف بر آن راهکارهای خوبی نیز در مورد مواجهی با هرکدام از آنها نیز ارائهشده است.
روانشناسی بازار چیست و چه تاثیری روی ترید دارد؟
به احساس غالب و رایج خریداران و فروشندگان یک بازار مالی در یک بازه زمانی روانشناسی بازار گفته می شود. این اصطلاح معمولا توسط رسانه های مالی و تحلیلگران برای توضیح حرکت ناگهانی بازار (به سمت بالا یا پایین) مورد استفاده قرار می گیرد. روانشناسی بازار به عنوان یک نیروی بسیار قدرتمند شناخته می شود که ممکن است توسط اصول یا رویدادهای خاصی تعریف شود. البته در برخی اوقات کاملا برعکس این موضوع اتفاق می افتد به گونه ای که هیچ فاکتور روانشناسی بازار را نمی تواند توجیه کند.
برای مثال اگر گروهی از سرمایه داران به طور ناگهانی اعتماد خود نسبت به سلامت وضعیت اقتصادی یک کشور را از دست داده و از خرید سهام منصرف شوند، آنگاه شاخص های قیمت کلی بازار نیز سقوط می کند.
در بازار همه چیز تحت تاثیر رفتار انسان هاست. همانطور که بسیاری از افراد در یک بازه زمانی از بازار سود می برند، عده زیادی هم از آن متضرر می شوند. در اکثر مواقع تصمیم گیری های احساسی و عجولانه دلیل اصلی شکست و ضرر در بازارهای مالی است. بنابراین روانشناسی بازار سرمایه و درک رفتار سرمایه گذاران در گذشته، می تواند در موفقیت شما در معاملات بسیار موثر باشد.
درک روانشناسی بازار
فاکتورهایی از قبیل طمع، ترس، انتظارات و شرایط در روانشناسی بازار نقش اساسی ایفا می کنند. تاثیرگذاری این فاکتورهای ذهنی در تحریک روانشناسی بازار دوره ای تحمل ریسک در سرمایه داران کاملا به اثبات رسیده است. به عبارت دیگر چرخه رکود و رونق اقتصادی یک بازار مالی بر اساس عوامل روانشناختی ذکر شده تعیین می گردد.
این تغییر رفتار بازار اغلب ناشی از نبود غریزه حیوانی (Animal Spirits) است. این اصطلاح برای اولین بار توسط اقتصاد دان مشهور جان ماینارد کینز در کتاب نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول مطرح شد. ماینارد این کتاب را در سال 1936 پس از دوره رکود بزرگ اقتصادی دنیا منتشر کرد. او روانشناسی بازار معتقد بود غریزه حیوانی یک انگیزه خودجوش در جهت تحرک بازار است و از رکود آن جلوگیری می کند.
البته تئوری های مالی متعارف همانند فرضیه بازار کارا (Efficient Market Hypothesis) از آن جهت که به اندازه کافی با چهارچوب های روانشناسی بازار مطابقت ندارند همواره مورد انتقاد قرار می گیرند. در حقیقت این تئوری، دنیا را به شکلی توصیف می کند که در آن تمام افراد فعال در بازار به صورت منطقی رفتار می کنند و جوانب عاطفی تاثیرگذار بر بازار را به طور کل نادیده می گیرد. ولی روانشناسی بازار می تواند نتایج بسیار غیرمنتظره ای را برای سرمایه داران به ارمغان بیاورد که دستیابی به آنها با تحلیل فاندامنتال اصلا امکان پذیر نیست.
به عبارت دیگر تئوری های موجود در روانشناسی بازار با این عقیده که بازار به صورت منطقی رفتار می کند کاملا در تضاد است. البته به خاطر داشته باشید که اصول بنیادی عملکرد بازار سهام را مشخص می کند اما روانشناسی بازار با رد شدن از این اصول می تواند روند قیمتی بازار را در جهت غیرمنتظره ای تغییر دهد.
پیش بینی روانشناسی بازار
متخصصان بازار به طور کلی از دو روش متداول برای انتخاب سهام برای معامله استفاده می کنند که تنها یکی از آنها به روانشناسی بازار توجه دارد. تحلیل فاندامنتال با بررسی وضعیت مالی یک کمپانی در چهارچوب صنعت مربوطه، سهام های سودآور را به تریدرها نشان می دهد. بنابراین می توان گفت که روانشناسی بازار جایگاهی در فاکتورهای مورد نظر تحلیل فاندامنتال ندارد.
در طرف دیگر تحلیل تکنیکال بر روی ترندها، الگوها و اندیکاتورهای دیگری که قیمت سهام را بالا یا پایین می کنند تمرکز دارد. روانشناسی بازار نیز یکی از شاخص های مورد نظر در این تحلیل به شمار می رود. برای مثال استراتژی های کمیتی دنباله روی از ترند (Trend-Following) که در صندوق های سرمایه گذاری استفاده می شوند نمونه ای از تکنیک های ترید به شمار می رود که سرمایه گذاران در آن از تغییرات روانشناسی بازار سود می برند.
مطالعات روانشناسی بازار
مطالعات بسیاری در مورد تاثیر روانشناسی بازار بر عملکرد و بازدهی سرمایه گذاری انجام شده است. آموس تورسکی اقتصاددان نامی و دنیل کانمن روانشناس برنده جایزه نوبل اولین کسانی بودند که تئوری بازار کارا را به چالش کشیدند. در حقیقت آنها با این فرضیه که انسان ها همواره بر اساس اطلاعات رایج در مورد قیمت ها تصمیمات منطقی در بازار اتخاذ می کنند به شدت مخالف بودند.
آنها در زمان رد نظریه بازارهای کارا به تئوری روانشناسی بازار رسیدند. تئوری ها و تحقیقات آنها بر روی شناسایی خطاهای سیستماتیک در زمان تصمیم گیری سرمایه گذاران متمرکز بود، آنها همچنین عقیده داشتند که چنین خطاهایی از سوگیری های شناختی نظیر زیان گریزی (Loss Aversion)، تعصب زودرس (Recency Bias) و اثر لنگر (Anchoring Effect) نشات می گیرد.
نظریات روانشناسی بازار این دو فرد مورد قبول اکثریت قرار گرفته است به گونه ای که امروزه بیشتر تریدرها رویکردهای روانشناسی بازار را در سرمایه گذاری، معاملات و استراتژی های مدیریت پورتفولیو (سبد سهام) خود به کار می گیرند.